توسعه فردیکارآفرینی

من ذهنی چیست؟ | آیا ما میتوانیم حقیقت را آن گونه که هست ببینیم؟

آگاهی از “من ذهنی” کمک میکند تا بهتر خودتان و اطلاعات ورودی را تحلیل کنید.

دانش و تفکرات قبلی هر شخصی در ذهنش ساختارهای سنجش و تصویرسازی ایجاد میکند که وقتی فرد، کلمه یا عنوان یا مطلبی را میشنود یا میخواند  یا میبیند (وردوی اطلاعاتی)، با آن مقایسه کرده و به اطلاعات قبلی متصل میکند.

وب سایت اسفهلان، شما را در بازطراحی زندگی و کسب و کارتان همراهی می کند. نقشه راه آموزش توسعه فردی و رشد کسب و کار هوشمند سیستمی را از لینکهای مرتبط مطالعه کنید

من ذهنی و مدل ذهنی

اگر اطلاعات جدید و متفاوتی وارد ذهن شود، ذهن بر اساس آن ساختار جدیدی ایجاد میکند اما چون در ابتدا نسبت به ساختارهای قبلی اطلاعاتش کم است ذهن از آن کمتر استفاده میکند تا زمانی که کامل جزییات ساختار آن را تشکیل دهد یعنی از دانستن به فهمیدن و ناخودآگاه (subconcious) خود تبدیل کند که بخشی از این پردازش ذهن در خواب انجام میشود و ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا ذهن انسان ساختار خاصی (مدل) را برای تصمیمگیری ایجاد کند که به این ساختار، مدل یادگیری (در موضوعات مرتبط با هوش مصنوعی) نیز گفته میشود.

حتما بخوانید: برنامه یک ساله موفقیت

وقتی ساختاری به ناخوداگاه برود یعنی ملکه ذهن شود ذهن تصمیماتش بر اساس آن میشود و با آن مدل یادگیری جدید اطلاعات بعدی را پردازش میکند البته ساختارها یا مدلهای دیگری کامل حذف نمیشوند و همیشه بخش دیگری از ذهن کارش مقایسه و امتیازدهی به هر یک از این ساختارهاست. (در واقع من ذهنی جدیدی تشکیل میشود که از زاویه ای دیگر به یک موضوع نگاه میکند مثل داستان فیلی که در اتاق تاریک بود و هر کس وارد اتاق شده و به قسمتی دست میزد و با من ذهنی اش میگفت چیست ….)

دانلود کتاب NLP روشهای تغییر ذهن

اگر راههای تغییر ذهن و ذهنیت را نمیدانید، بهترین روش شناخته شده NLP هست.

دانلود فوری و رایگان کتاب

من ذهنی و یا من فکری چیست؟

” برای درک مفهوم “من فکری” باید ابتدا توضیحی در مورد ” من” و “فکر” ارائه دهیم.
ذهن انسان دارای ارتباطی دوگانه و متفاوت با دنیای اطراف است.یکی ارتباط مستقیم ، شفاف و عریان با واقعیت است و دیگری دید و یا ارتباط تعبیر وتفسیری. این دید تعبیر و تفسیری  که ذهن از پدیده ها دارد، در واقع مهمترین عامل قطع ارتباط  انسان از واقعیت است.دید تعبیر و تفسیری به این معنی است که مثلا ما رفتاری را می بینیم و شروع به تفسیر و معنا دادن به آن می کنیم.ما خود ماهیت آن رفتار را نمی بینیم .ما واقعیت عریان را نگاه نمی کنیم ما با تفسیر و برداشت خود از  آن واقعیت زندگی می کنیم.من یک نوشته ای را می گذارم و شما از آن نوشته می توانید چندین برداشت داشته باشید و بنا بر برداشت خود چندین برچسب بر من بزنید.برچسب مستبد ، مدبر و یا هر برچسب دیگری.و من را یک شخصیت مستبد و متکبر و یا یک شخصیت مدیر و مدبر بدانید.
دقت می کنید چقدر بین ماهیت و انگیزه و واقعیت ذاتی رفتار من تا برداشت شما فاصله هست؟
شما برداشت خود را با ذهنتان انجام می دهید.ذهن تمام براشت های خود را با پردازش اطلاعاتی که در حافظه ثبت شده است انجام می دهد.این اطلاعات شامل ارزش ها و ضد ارزش های است که از دوران کودکی از والدین و جامعه و محیط دریافت کرده ایم و به ما در سطحی وسیع و گسترده القا شده است و ما از درون تبدیل به موجودی مقلد و تکراری شده ایم.موجودی که هیچ احساس و رفتار و گفتاری در او از روی طبیعت و فطرتش سر نمی زند بلکه تنها در بند و زندانی تقلید است.
این فرایند ذهنی و یا فکر از آبشخور حافظه خوراک می گیرد.
همین فرایند یک “مرکز” و یا ” هسته” ای در انسان ایجاد می کند بنام «من»
چگونه؟
وقتی که ما  از هر رفتار خود و دیگران چندین برداشت ذهنی درست می کنیم و یا وقتی از کودکی با هر رفتار ما چندین برچسب ارزشی و ضد ارزشی  مختلف و گاه متضاد دریافت کرده ایم  یا بر ما زده شده است در ذهن ما یک تصویری ایجاد می شود که ای تصویر مجموعه ای از این صفات و برچسب های ارزشی و ضد ارزشی است که در واقع ” من یا شخصیت” را تشکیل می دهد.این هویت فکری و این شبح هیچ ماهیت واقعی ندارد. و فقط و فقط یک تصویر ذهنی است و در ما انواع و اقسام شخصیت ها را ایجاد می کند و ما تابع این تصویر ذهنی که حاصل افکار زائد و غیر و واقعی و غیر اصیل است زندگی ، احساس و رفتار مان را جهت می دهیم و باعث می شود بر اساس هویت اصیل انسانی زندگی نکنیم بلکه تابع و اسیر آن زندگی کنیم.از این هویت فکری در واقع مرکزی بدنیا می آورد بنام ” من ذهنی یا من فکری ” یا همان “نفس” که مرکز همه شرارت ها است.”
نوشته: سمانه بهادری

لینک منبع: iranima.blogfa.com

مدل یادگیری در هوش مصنوعی

هوش مصنوعی (Artificial Intelligent) و داده کاوی (Data Mining) یکی از شاخه های مهم دانش جدید بشر است. در هوش مصنوعی با شبیه سازی ساختار تفکر و تصمیم گیری انسان، برای یادگیری ماشینها و اتوماتیک سازی کارها در ماشینها یا ابزارها استفاده میشود. برای این کار ورودیهای و خروجی های معلومی را با روابط ریاضی حل میکنند طوری که ارتباط بین ورودی و خروجی مدل شود. و وقتی این مدل ایجاد شد اگر ورودی معلوم به آن داده شود، خروجی مجهول را پیدا میکند. در یک نمونه ساده مثلا فرض کنید میخواهیم دستگاه دو کالا را دسته بندی و تفکیک کند کافیست چند ویژگی قابل اندازه گیری را به مدل ریاضی وارد میکنند و دسته مربوطه را نیز مشخص میکنند. وقتی با روابط ریاضی ارتباط بین معلومات (ویژگیهای قابل اندازه گیری) و مجهولات (اسم دسته)، مدل شد. دیگر هر ورودی معلومی به آن داده شود میتواند مجهول یا نوع دسته آن را به عنوان خروجی مشخص کند. به این مدل، مدل یادگیری ماشینی گفته میشود. و این دانش نیز بادگیری ماشینی (Machine Learning) گفته میشود.

از نمونه الگوریتم های یادگیری ماشینی، شبکه های عصبی مصنوعی است که از روی شبکه عصبی انسان الگوبرداری شده. اما بسیار بسیار ساده تر.

داستان فیل و اتاق تاریک

داستان فیلی که در یک اتاق تاریک قرار داده شده بود و از مردمی که تا آن زمان فیل را ندیده بودند میخواستند برود داخل اتاق و بگوید داخل اتاق چیست. یکی پای فیل را لمس میکرد و با مدل ذهنی (من ذهنی) قبلی مطابقت میداد و میگفت ستون است. یکی دم فیل را دست میزد و با مدل ذهنی و من ذهنی خودش میگفت طناب است و هر فردی با من ذهنی خود میگفت چیست.

حقیقت و واقعیت

در این داستان فیل یک حقیقت بود که کسی نمیدانست و بر اساس من ذهنی هر کسی میگفت چیست و به نظر خودش هم کاملا درست بود. هر فردی تصویری از فیل یا حقیقت میساخت آن طور که برایش واقع شده بود. به این تصویرها یا نگاشتها که فقط وجهی از حقیقت است، واقعیت گفته میشود.

این موضوع اختلاف بین حقیقت واحد و واقعیتهای متنوع باعث اختلاف نظر در افراد میشود. و هر فردی بر اساس من ذهنی و ساختار ذهنی که برایش ملکه ذهنی شده تصمیم میگیرد و مقایسه و قضاوت میکند البته همیشه خودآگاه نیست و این ناخودآگاه عمل میکند. در این میان افرادی اطلاعات زیادی وارد ذهن کرده اند و ممکن است جنبه های بیشتری از حقیقت را بدانند یعنی واقعیتهای بیشتری را بدانند و یا واقعیتی را بیش از حد ملاک تصمیم و درک قرار دهند. البته با توجه به این که این واقعیتها هیچ کدام آن حقیقت واحد نیست، گاهی ممکن است تعصب یا وزن دادن به یک جنبه یا یک واقعیت یا یک تجربه و دانش باعث شود فرد از حقیقت بسیار فاصله بگیرد.

پروپاگاندا

کلی گویی مبهم یا فلسفی باعث میشود مخاطبان ورودی اطلاعات را با اطلاعات قبلی خود تکمیل کننند و جزییات را به آن اضافه کرده و تصویر سازی کنند. بهتر است در آموزش و مذاکرات با گفتن جزییات و مصداقها و مثالها از حالت ابهام که بیشتر باعث افزایش توهم و ابهام شنودگان میشود، دقیقتر و شفاف تر صحبت شود.

تعصب

وقتی در ذهن انسان موضوعی ساختارسازی میشود و در ناخودآگاه نقش میبندد آن فرد به صورت ناخواسته و خواسته تصمیماتش بر اساس ان ساختار خواهد بود. هر شخصی به هر موضوعی علاقه پیدا کند از آن طرفداری خواهد کرد و از هر چیزی بدش بیایید دوری خواهد کرد. این رفتار تعصب گفته میشود که اگر کنترل نشود باعث تصمیمات نادرست خواهد شد.

مراد از وجود ذهنی چیست؟

چیستی وجود ذهنی

در بحث وجود ذهنی دو ادعا مطرح می شود كه هر دوی آنها با برهان به اثبات می رسند.

1. این كه اشیای خارج از ذهن، در ذهن انسان موجود می ‌شوند؛ بنابر این، در ذهن موجوداتی به صورت مفاهیم داریم.

2. این كه ماهیت مفاهیم ذهنی با اشیای خارجی یكی است که اگر یکی نباشد سفسطه پیش می آید؛ یعنی امکان شناخت واقعی وجود نخواهد داشت. فلاسفه مدعی‌ اند كه ماهیات اشیایی كه در خارج از ذهن دارای آثار ویژه‌ای هستند، در جای دیگری همان ماهیات عیناً موجود می‌شوند بدون آن كه آن آثار را داشته باشند. به این وجود، وجود ذهنی می‌‌گویند.[1]

این فرض كه وجود خارجی اشیاء مثلاً آتش به ذهن منتقل شود، فرض باطلی است؛ زیرا نتیجه ‌اش آن است كه آنچه كه خارجیت عین حقیقتش است، تبدیل به ذهنیت شود؛ یعنی وجود خارجی به وجود ذهنی تبدیل شود و این امر خلاف وجدان است. نظریه وجود ذهنی معتقد است که ماهیت آتشی كه در خارج از ذهن موجود است، عیناً در ذهن با وجود ذهنی موجود می گردد و این گونه است که شیء خارجی توسط ذهن درک می شود. در این جا یک ماهیت واحد دارای دو مرتبه از وجود است، یکی خارجی و یکی ذهنی، ولی وجود ذهنی درجه ضعیف شده ای از همان وجود خارجی است.

ممكن است پذیرش آنچه گفته شد كه یک ماهیت که دارای وجود خارجی است، عیناً در ذهن به وجود ذهنی موجود می‌شود كمی دشوار جلوه كند، اما باید توجه داشت كه بر اساس اصالت و تشكیك وجود این امر پذیرفتنی است و امكان دارد كه یک ماهیت واحد در دو مرحله از هستی موجود شود.[2]

 


[1] به تعبیر علامه طباطبایی «ان لهذه الماهیات الموجوده فی‌الخارج المترتبه علیها آثارها، وجود آخر لایترتب فیه آثارها الخارجیه بعینها و ان ترتبت آثار

أخر غیر آثارها الخارجیه و هذا النحو من الوجود هو الذی نسمیه الوجود الذهنی»، طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحكمة، بحث وجود ذهنی.

جمع بندی

حقیقت واحد است و واقعیتهای مختلفی وجود دارد حول آن حقیقت. برای نزدیک شدن به حقیقت باید اطلاعات بیشتری کسب کرد. ترس و تردیدها و قضاوتهای ما بر اساس من ذهنی است که از واقعیتهایی که برایمان اتفاق افتاده است نشات میگیرد.

در مذاکره، آموزش و صحبت کردن، وقتی از کلی گویی استفاده میشود باعث میشود شنوندگان با مدل ذهنی و من ذهنی برداشت کنند و مطلبی که خود میدانند را به اطلاعات ورودی ربط دهند. پس حتما در این موارد از مصداق و تمثیلهای ملموس برای شنودگان استفاده شود و جزییات گفته شود.

4/5 - (4 امتیاز)
نمایش بیشتر

امین قاسمی اسفهلان

مشاور کسب و کار و رشد و توسعه فردی. موسس گروه ایران آسترا و گروه تخصصی جی آی اس آکادمی. علاقمند به شاگردی، راهبری، یادگیری و نوآوری. پیوسته در مسیر شاگردی رشد و موفقیت بوده و آموخته هایم را در سایت اسفهلان به اشتراک می‌گذارم. توانایی من، یک ذهن تحلیلگر و طراح برای حل مسائل کسب و کار اینترنتی و آنلاین، هک رشد سایت و افزایش فروش سایت است. طراحی و کارگردانی هنری ظاهر وب سایت و محتوای سایت توانایی دیگری است که از ذهن تحلیلگر و تحقیقات زیاد به دسته آمده است.

نوشته های مشابه

اشتراک
Notify of
guest

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

0 نظرات
Inline Feedbacks
دیدن تمام نظرات
دکمه بازگشت به بالا

تماس با ما

پشتیبانی و مشاوره

برگشت به منوی تماس ها

پشتیبانی و مشاوره واتساپی

برگشت به منوی تماس ها

پشتیبانی و مشاوره تلگرامی

برگشت به منوی تماس ها

برگشت به منوی تماس ها

برگشت به منوی تماس ها

برگشت به منوی تماس ها