درک برخی از کلمات و اصطلاحات در کسب و کار، به تنهایی تاثیر زیادی در افزایش بازدهی دارد. به قول کتاب معروف “7 عادت مردان موثر” از استفان کاوی، رهبران هم میفهمند و هم میفهمانند. و این نیازمند فهمیدن درست کلمات کلیدی است که استراتژی (راهبرد) یکی از این کلمات مهم در کسب و کار است.
معنی و مفهوم استراتژی با تاکتیک و برنامه و برنامه ریزی و تکینک و هدفگذاری متفاوت است ولی ارتباطی بین اینها وجود دارد که در این مقاله به آنها خواهم پرداخت.
تعریف استراتژی چیست؟
تعریف دقیق مفهوم استراتژی چیست؟ استراتژی در کسب و کار چه نقشی دارد؟ حتما همه شنیده ایم که برای موفقیت نیاز به استراتژی است. اما معنی استراتژی یعنی چه؟ چگونه یک استراتژی برای کسب و کار و موفقیت تدوین کنیم؟
هر جا میخواهیم به هدفی برسیم،
و دنبال بهره وری هستیم (کاهش هزینه ها و افزایش نتایج)،
به استراتژی نیاز داریم.
برای مثال وقتی میخواهیم سایتی را سئو کنیم و میدانیم سئو نیازمند اجرای دهها کار زمانبر و دارای هزینه است، اگر دنبال بهره وری باشیم و بخواهیم هزینه ها و زمان رسیدن به نتیجه را کاهش دهیم و همچنین سرعت و نتیجه مدنظر را بیشتر کنیم، ارزش داشتن استراتژی سئو را خواهیم دانست.
توجه،
این مطلب تلاش دارد مفهوم استراتژی را به زبان ساده همراه با مثالهایی برای تمام افراد هدفمند مخصوصا مدیران کسب و کارها توضیح دهد.
همچنین در این مطلب جنبه های مختلف استراتژی در کسب و کار و هفتگانه استراتژی را توضیح خواهیم داد.
معنی استراتژی چیست؟
به زبان ساده معنی استراتژی یعنی داشتن راهکار و الگوی تصمیمگیری برای موقعیتهای مختلف پیش رو (تعریف 1).
تعریف استراتژی از نگاه هر متفکری متفاوت است اما با بررسی و تحقیقی که انجام دادم میتوان همه تعاریف آنها از استراتژی به زبان ساده در چند جمله بیان کرد.
اگر میخواهید کمی عمیقتر درک کنید که معنای استراتژی چیست با ادامه این مقاله از اسفهلان همراه باشید تا خودتان به تعریف استراتژی به معنای واقعی و عملی آن برسید.
در مورد راهکار صحبت کردیم، بذارید قبل از پرداختن به اینکه معنای استراتژی چیست و مفهوم استراتژی چیست، به این بپردازیم که معنی راهکار چیست.
تعریف راهکار چیست؟
به زبان ساده راهکار یعنی داشتن تصمیمی مشخص برای حل یک مسئله.
معمولا وقتی بحث راهکار پیش می آید که در موقعیتی هستیم که مسئله مشخصی وجود دارد.
اینجا معنی راهکار به معنی تاکتیک نزدیک است زیرا تاکتیک هم الگوی تصمیمگیری در یک وضعیت مشخص و اتفاق افتاده است، برخلاف استراتژی که برای تمام موقعیتها من جمله موقعیت هایی است که هنوز اتفاق نیافتاده.
این تفاوت اصلی معنی استراتژی و تاکتیک است.
برای مثال شما وقتی میخواهید یک کسب و کار آنلاین، راه اندازی کنید دانستن مسیر راه اندازی کسب و کار اینترنتی ثروتساز و داشتن نقشه راه مراحل راه اندازی کسب و کار اینترنتی موفق به شما راهکارهای مناسب برای توسعه و هک رشد اولیه را میدهد و همچنین با یادگیری انواع سبک فکری و فکر کردن مثل یک کارآفرین میتوانید تصمیمات استراتژیک در موقعیتهای مختلف بگیرید.
تا اینجا باید درکی کلی از استراتژی، راهکار و تاکتیک داشته باشید.
در ادامه توضیحات بیشتری ارائه میکنم.
مقالات مرتبط برای مطالعه بیشتر در مورد موضوع:
تعریف مفهوم استراتژی چیست (strategy)؟
در ویدیوی زیر به زبان ساده مطالب مهم در مورد مفهوم استراتژی در کسب و کار را توضیح داده ام.
در تدوین استراتژی برای کسب و کارتان، سئو و بازاریابی دیجیتال، میتوانید از دیدگاه و تجربه اسفهلان کمک بگیرید. برای مشاوره کافیه فرم مشاوره را الان با صرف 1 تا 2 دقیقه زمان، پر کنید.
درخواست مشاورهمعنی strategy یا استراتژی چیست؟
استراتژی یا Startegy که در فارسی، راهبرد گفته میشود، به طور کلی به معنای برنامه بلند مدتی از بایدها و نبایدهای اولویت دار است تا کسب و کاری را به اهداف طولانی مدت خود برساند.
تعریف استراتژی
در تعریف #استراتژی، یکی از سادهترین و در عین حال رایجترین تعاریف استراتژی، طراحی استراتژی در قالب سه سوال است:
1- الان کجا هستم؟
2- کجا میخواهم بروم؟
3- چگونه به آنجا بروم؟
استراتژی، یک برنامه عمومی برای دستیابی به یک یا چند هدف بلندمدت تحت شرایط عدم قطعیت است.
تفاوت استراتژی و تاکتیک چیست؟
تفاوت استراتژی و برنامه چیست؟
تفاوت استراتژی و تکنیک چیست؟
مقایسه استراتژی با تئوری بازی
چرا استراتژی مهم است؟
استراتژی مهم است زیرا منابع در دسترس برای رسیدن به اهداف، معمولا محدود هستند.
استراتژی تعیین میکند چگونه اهداف نهایی به وسیله منابع به دست میآید.
استراتژی را از ابتدا میتوان در نظر گرفت یا میتواند به عنوان الگویی از فعالیت ظاهر شود هر زمان که سازمان با محیط خود سازگار شود یا رقابت کند
این موضوع شامل برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک است.
بخشهای اصلی استراتژی چیست؟
هر استراتژی 3 جزء مهم دارد:
- تشخیصها (Diagnosis)
- سیاستهای هدایت کننده یا راهنما (Guiding Policy)
- برنامههای اجرایی (Action Plans)
تعیین استراتژی چه فرآیندی دارد؟
استراتژی به طور مرسوم 2 پروسه اصلی دارد: فرمولسازی و پیادهسازی.
فرمولسازی شامل تحلیل محیط یا شرایط، انجام تشخیصها، و توسعه سیاستهای راهنما است.
پیادهسازی؛ عبارت است از اکشن پلنهایی که برای دستیابی به اهدافی که توسط سیاستهای راهنما اتخاذ شده.
برای مطالعه بیشتر در این مورد به این صفحه از ویکیپدیا مراجعه کنید.
تعریف چشم انداز استراتژیک
معمولاً در آموزش استراتژی، در ادامهی توضیح این سه سوال، میگویند که تعریف #چشم_انداز بسیار ساده است:
چشم انداز پاسخ به دومین سوال کلیدی استراتژی است:
میخواهیم به کجا برویم؟
این نگاه کلاسیک به چشم انداز است.
استراتژی کسب و کار
هر کسب و کاری با تعیین هفتگانه استراتژی یعنی: 1- چشم انداز، 2- ماموریت، 3- هدف اسمارت، 4- فلسفه وجودی، 5- استاندارد، 6- فرهنگ سازمانی و 7- استراتژی ایجاد تمایز خود، مسیر رسدن به آینده خلق شده خود را تعیین میکند. و این تمرکز در تیم و ذی نفعان را بیشتر میکند و در نتیجه زودتر به نتیجه مطلوب در راستای چشم انداز میرسد.
استراتژی برندینگ
یک برند دارای فلسفه و ارزش درونی است که آن را از بقیه کسب و کارها در بازار متمایز میکند. تمرکز برند در این است که پیامی را برساند و آن پیام بخشی از استراتژی بلندمدت کسب و کار است.
استراتژی بازاریابی
مهمترین موضوع در بازاریابی داشتن یک برنامه مدون و متمرکز است. این برنامه قبل از هر کاری تعیین میکند با کدام حوزه از بازار و با چه نوع مخاطبینی سر و کار داریم به این بخش از بازار، یک نیچ (Niche) گفته میشود. این اولین انتخاب است و استراتژی بازاریابی یعنی برنامه ای که انتخابها و بایدها و نبایدها را به ما میدهد.
تفاوت استراتژی با تاکتیک
استراتژی وقتی است که گزینه ای نداریم. اما وقتی چند گزینه باشد آنچه هست تاکتیک است. تاکتیک در واقع در زمانی کاربرد دارد که گزینه هایی برای انتخاب داریم. اما استراتژی یا راهبرد زمانی است که گزینه ای هنوز وجود ندارد و ما فقط یک الگو تصمیمگیری و بایدها و نبایدهایی برای رسیدن به هدف داریم.
چارچوب استراتژیک
چه مواردی برای تعیین استراتژی نیاز هست؟
منبع: http://kasbearam.com
استراتژی کسبوکار چیست؟
داشتن استراتژی نیاز حیاتی هر کسبوکاری محسوب میشود.
هر شرکتی برای آغاز یک مسیر جدید و حرکت به سمت ناشناختهها نیازمند نقشهی راهی است که آن را استراتژی یا راهبرد مینامیم.
زمانی که یک سازمان هدفها، سیاستها و زنجیرهی عملیاتی خود را در قالب یک مجموعه بههمپیوسته با یکدیگر ترکیب کند، یک الگویی ایجاد میشود که به آن استراتژی گویند.
اگر سازمان بتواند استراتژی خود را بر پایهی توانمندیها و نارساییهای نسبی خود، دگرگونیهای محیطی پیشبینیشده، و حرکتهای اقتضایی رقبای هوشمند خود تنظیم نماید، میتواند منابع خود را بهدرستی بهکاربرده و آنها را در مسیر الگوی خود هدایت کند.
درواقع استراتژی کسبوکار یک شرکت، برنامه کاری آن شرکت است که با اولویتبندی اهداف، رقابت موفق با رقبا و بهینهسازی عملکرد مالی با استفاده از مدل کسبوکار ، میتواند به اهداف خود دست یابد.
برای رسیدن به یک یا مجموعهای از اهداف، باید فعالیتهای طراحیشده برای شرکت بهصورت یک برنامه بلندمدت تنظیم شود، که اصطلاحاً به آن استراتژی کسبوکار میگویند.
برنامههای استراتژیک زمانی موفق هستند که منجر به رشد کسبوکار، موقعیت رقابتی قوی و عملکرد مالی بالا شوند.
زمانی که استراتژی شرکتی با شکست مواجه شود، آن شرکت باید رویکرد خود را تغییر دهد در غیر این صورت باید آمادهی خروج از آن کسبوکار باشد.
مهمترین بحث در استراتژی، انتخاب اهداف است و اینکه برای رسیدن به این اهداف چگونه باید برنامهریزی کرد تا به یک رویکرد کامل و دقیق رسید.
درنتیجه، استراتژی بهطور عملی توضیح میدهد که شرکت چگونه خود را از رقبا متمایز میسازد، چگونه درآمد کسب میکند و حاشیه سود آن کجا خواهد بود.
در ادامه به بررسی نکات مهم در مورد استراتژیهای کسبوکار میپردازیم:
• شرکتهایی که در صنعت فروش محصولات یا خدمات مشابه فعالیت میکنند ممکن است استراتژیها و مدلهای کسبوکار مشابهی داشته باشند. بهعنوانمثال شرکتهای هواپیمایی جنوب غربی (در ایالاتمتحده) و رایان ایر (در اروپا)، دارای استراتژی¬هایی مبتنی بر ارائه حملونقل ارزانقیمت هستند. خطوط هواپیمایی سنگاپور، با رویکرد خدمات لوکس و باکیفیت، تلاش در برندسازی خود دارد. در صنایع رقابتی، هر شرکت استراتژیای را تنظیم میکند که معتقد است میتواند از آن بهرهبرداری نماید.
• هر کسبوکار، با تمرکز بر بالاترین سطح اهداف خود در صنعت خصوصی، استراتژی خود را آغاز میکند. دلیل اصلی حضور در کسبوکار برای اکثر شرکتها، افزایش ارزش مالک است، بااینحال در شرایط عملی، شرکتها تنها با کسب سود به این هدف دست مییابند. بنابراین برای اکثر شرکتها، بالاترین هدف را میتوان با اشاره به “سود” بیان کرد. پس هدف اول استراتژی کلی و عمومی، کسب سود ، حفظ و رشد آن میباشد.
• فراوانی استراتژیها: بحثهای استراتژی گاهی گیجکننده هستند زیرا بیشتر شرکتها بیش از یک استراتژی کسبوکار خواهند داشت. به گفته تحلیلگران، استراتژی بازاریابی، درواقع به معنای استراتژی رقابتی شرکت است. بین استراتژی مالی شرکت با استراتژی قیمتگذاری یا استراتژی عملیاتی آن، تفاوت وجود دارد. اگرچه بسیاری از برنامههای استراتژیک شرکت باهم در تعامل هستند، اما اهداف و برنامههای مختلفی دارند.
strategy
• چارچوب استراتژیک: اگر استراتژیهای یک سازمان را در قالب یک چارچوب مشاهده نمایید، درک موضوع استراتژی کسبوکار آسانتر خواهد شد. چارچوب استراتژیک یک سلسلهمراتب است که در رأس آن، استراتژی کلی کسبوکار شرکت قرار میگیرد. در اینجا هدف، کسب درآمد، حفظ و رشد سود در بالاترین سطح کسبوکار میباشد.
شاید بپرسید که شرکت چگونه به اهداف سود خود دست مییابد؟ شرکتها با توضیح چگونگی رقابت خود در صنایع رقابتی، به این سؤال پاسخ میدهند. بنابراین برای این شرکتها، استراتژی کلی کسبوکار به نام استراتژی رقابتی شناخته میشود. بهطورکلی یک ” استراتژی رقابتی” توضیح میدهد که چگونه شرکت، بازار خود را تعریف میکند، چگونه باعث ایجاد تقاضای مشتری میشود، و درنهایت چگونه خود را از سایر رقبا جدا میکند.
بههرحال، پاسخ دقیق به سؤال چگونگی، در استراتژیهای سطح پایین مانند استراتژی بازاریابی، استراتژی عملیاتی یا استراتژی مالی متفاوت است. مثلاً در استراتژی بازاریابی، هدف ممکن است «دستیابی به سهم بازار پیشرو» باشد و یا “ایجاد آگاهی از نام تجاری پیشرو” میتواند بهعنوان هدف سازمان در نظر گرفته شود. “حفظ سرمایه کافی” یا “ایجاد یک ساختار سرمایه با اهرم بالا” میتواند اهداف استراتژی مالی یک کسبوکار باشد.
• درک چارچوب استراتژیک: درواقع، اکثر شرکتها از چارچوب استراتژیک غنی و پیچیدهای استفاده کرده و آن را توسعه میدهند. بهعنوانمثال، یک کسبوکار زمانی میتواند استراتژی خود را صریحتر تنظیم نماید،که بر روی نکات زیر تمرکز کند:
برای هر استراتژی ، اهداف خاص تجاری تعیین شود: منظور اینکه اهدافی که در چارچوب نسبت به بقیه اولویت دارند، شناسایی شوند.
برای روابط بین استراتژیهای مختلف، نقشهای ایجاد شود: بهعنوانمثال، اینکه کدامیک از استراتژیها بقیه استراتژیها را پشتیبانی میکنند، نشان داده شوند.
بهترین کتابها برای درک بهتر و بکارگیری استراتژی
برخی از کتابها درک خوبی از استراتژی را به ما میدهند کتابهایی مثل:
- کتاب هنر جنگ از سان تزو (Art of War book)
- کتاب 33 استراتژی جنگ از رابرت گرین (The 33 Strategies of War)
- کتاب جعبه ابزار استراتژی از دکتر لشکربلوکی
- کتاب رقص استراتژی از دکتر لشکربلوکی
کسب و کارتان را همین الان رشد دهید!
اسفهلان، با تحلیل، ارزیابی، مدلسازی، سیستمسازی و استفاده از روشها و تکنیکهای هک رشد، مهندسی بازار، تبلیغنویسی (Copy Writing)، بازاریابی محتوایی، بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)، بهینهسازی و سئوی سایت (SEO)، و با استراتژیهای مختلف مثل LEAN، KAIZEN و بهینهسازی مدلهای کسب و کار و برندسازی (Branding)، کسب و کارتان را توسعه میدهد.
اگر هدفی مشخص برای رشد و تغییر کسب و کارتان، افزایش فروش و یا راه اندازی یک کسب و کار جدید به شکل بهینه دارید، فرصت و زمان (گرانترین سرمایه) را هدر ندهید و همین الان فرم مشاوره را برای شروع کار، پر کنید!
مشاوره برای رشد بهتر >>
با تشکر از شما بابت این مقاله خوب.
موفق و پیروز باشید
سلام
وقت بخیر
ممنون از این که وقت گذاشتین و مقاله را خواندین، با اینکه هنوز تکمیل نکردم.
اگر سوال یا پیشنهادی دارید بفرمایید در ادامه در نظر بگیرم.
و اینکه اگر امکانش هست بفرمایید به چه دلیل، در مورد استراتژی میخواهید یاد بگیرید؟
مقاله را به روز کردم
اما بیشتر میخواهم ببینم آیا آنچه به دنبالش بودین را پیدا کردین؟
یا سوال دیگری در این رابطه هست که باید تحقیق شود و پاسخ بهتری برایش پیدا شود؟
به شخص وقتی مقالات را مینویسم سعی میکنم راهگشای واقعی باشد بدون اینکه به حاشیه اضافی بپردازد. البته گاهی شفافسازی بیشتر نیاز است مثلا در بحث استراتژی که داشتن یک استراتژی خوب میتواند همه چیز را از این رو به آن رو کند.
ممنون میشم از نظر جنابعالی که میدونم صاحبنظر هستید بیشتر بهره مند شویم.
بصورت جامع و فراگیر توضیح دادین. ممنون
سلام
ممنون از اینکه وقت گذاشتین
البته استراتژی بحث گسترده ای است و باید باز شود که دلیل اینکه خواستم کوتاه و مختصر و مفید باشد در یک ویدیوی خلاصه شده توضیح دادم
اگر شما نیز تجربه ای یا سوالی دارید برامون بنویسید
و خوشحال میشوم بتوانم بیشتر کمک کنم
موفق باشید
سلام
مقاله خوبی بود
مقاله اومده بصورت ساده استراتژی رو تعریف کرده و مقایسه هایی ک با تاکتیک داشته جالب بود. من با توجه ب کارم همیشه کلمه استراتژی رو میشنوم و خب تعریف واضح و دقیقی از استراتژی نداشتم . بنظرم در همه زمینه ها چه زندگی شخصی و چه زندگی کاریو … هر انسانی باید استراتژی داشته چون واقعا شفافیت ذهنی میده به ذهن و تو مسیر و راه رسیدن به هدف و یا حل مشکلش گمراه و غرق نمیشه
چون مسیرو از قبل تعیین کردی و تو اون مسیر کلی هم اگه مشکل کوچکی ایجاد بشه با تاکتیک میشه حلش کرد
فقط تو مقاله تکنیک هم فرمودین ک به اون کمتر پرداختین اگه یه تعریف ساده بگین در مورد تکنیک ، اون تعریف چی میتونه باشه ؟
بنظرم یه مثال کلی هم بیارین میتونه مفید واقع بشه مخاطبین عزیز اسفهلانم بیشتر لمس میکنن تعریف و تفاوتای استراتژی رو
در کل ممنون از مطالب پر بار سایت اسفهلان
من چن وقتیه ک با سایت اسفهلان اشنا شدم و واقعا تو زمینه های توسعه فردی و توسعه کسب و کار، از پیشتازان این عرصه های مهم است
سلام
یک موضوعی که فکر کنم اشتباه برداشت کردین اینه که استراتژی به صورت پیش فرض نداریم
ولی همه در هر کاری هستن استراتژی دارند
به زبان ساده استراتژی، همون بایدها و نبایدها و اولویتبندیهای ما است که این را همه دارند
با یادگیری تفکر استراتژیک میتونیم این موضوع را بهتر کنیم
در دوره رکث در این مورد مفصل صحبت میکنیم
سلام
بنده فکر میکردم که استراتژی، یا همون راهبر به معنی تاکتیک است، ولی در این مقاله خوب و بسایر مفیدتون به این درک رسیدم که انها باهم فرق دارن.
واقعا مقاله خوبی بود و هر سطری که از آن خوانده میشد، میتوانستی سالها دانش و تجربه را، از متون با جون و دل درک کرد.
یک تجربه مشابه ایی که داشتم این بود که، همیشه قبل از برگذاری مسابقه فوتبال من برنامه و استراتژی هایی رو میگفتم و حالا میفهمم که استراتژی بیشتر از یک کلمه هست، بلکه شاه کلید همه قفل ها است.
و یک پیشنهاد دیگه ایی هم که دارم اینه که اون بخش هایی که تو مقالتون گفتید رو اگه توضیح مختصری هم بهش اختصاص دهید، نور الی نور میشود.
سلام
ممنون از لطف و تعریف شما
با توجه به استقبالی که از این موضوع شده، انشاءالله یک ویدیو برای این موضوع رکورد کنم و به سایت اضافه کنم تا پاسخ سوال تمام دوستان را بتونم توضیح بدم
باسلام،
نکته جدیدی که از مقاله یاد گرفتم این بود که استفاده از استراتژی های مناسب میتواند بهبود قابل توجهی در عملکرد و موفقیت کسب و کار ایجاد کند.
یاد گرفتم اگر رهبر، مدیر، سازمان یا شرکتی بخواهد در حوزه خود به موفقیت برسد باید استراتژی داشته باشد و فهمیدم بدون داشتن استراتژی موفقیت امکان پذیر نیست.
سوالی که برایم پیش آمد، این بود که، “چرا بعضی از شرکت های بزرگ حتی با داشتن استراتژی شکست میخورند؟”
و چگونه هنگام پیاده سازی استراتژی، شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را بسنجیم؟
قبلاً فکر میکردم که استراتژی فقط در محیط کسب و کار و برای تیمها یا شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، اما حالا متوجه شدم که حتی در زندگی شخصی هم میتوانیم از استراتژیها استفاده کنیم و اهداف خود را با استراتژی جلو ببریم.
یک پیشنهاد میدهم برای توسعه مباحث مقاله و گسترش دیدگاهها، یک مقایسهای بین استفاده از استراتژی در محیطهای مختلف ارائه دهید. این امر میتواند به خوانندگان کمک کند تا بیشتر با اهمیت و کاربرد استراتژیها در زندگی شخصی، حرفهای و حتی در زمینههای مختلف آشنا شوند.
امیدوارم مطالب بیشتری از شما بخوانیم.
دلیل شکست همه شرکتها داشتن یا نداشتن استراتژی نیست، خیلی وقتها عدم قطعیتها و تغییرات خارج از کنترل یا ناشناخته (نقاط کوری) در کسب و کارها مخصوصا استارتاپها وجود دارد که باعث میشود منجر به شکست شود.
ولی شکست اصلی در ادامه ندادن است. وقتی کاری را نیمه تمام میذاریم و تا تهش نمیریم این شکست واقعی هست
در کسب و کارهای نوپا، داشتن تفکر طراحی و استفاده از روش ناب یا LEAN میتواند استراتژی بهتری برای کاهش هزینه های ناشی از عدم قطعیت باشد
کتاب نوپای ناب (LEAN Startup) از اریک ریس، این متد و استراتژی کلی آن را توضیح داده
وقت استراتژی را به هدف SMART تبدیل میکنیم، در هر مرحله و بازه زمانی میتوانیم سنجه های عددی (KPIهایی) برای اندازهگیری درستی کارها تعیین کنیم
پرداخت به بحث استراتژی زمان زیادی میخواهد و در دوره یک ساله رکث (رهبری کارآفرینی ثروتساز) در این مورد، بیشتر صحبت میکنیم و مثالهای مرتبط با حوزههای فعالیت هر کدام از شرکت کنندگان دوره را برسی میکنیم